وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو میکند
(جورج واشنگتن)
خداوند آزادی را آفرید و بشر بندگی را
(آندره شینه)
بالاتر از همه چیز ایناستکه با خودمان صادق باشیم
(ویلیام شکسپیر)
نخستین نشانه فساد ترک صداقت است
(میشل دو مونتی)
بزرگترین درس زندگی اینستکه گاهی احمقها هم درست میگویند
(وینستون چرچیل)
هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانستهام بیاموزم
(گالیله)
نه از خودت تعریف کن و نه بدگویی. اگر از خودت تعریف کنی قبول نمیکنند و اگر بدگویی کنی بیش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت.
(کنفوسیوس)
دنیا مانند یک تماشاخه است
هر کسی رل خود را بازی می کند و پنهان می شود .
(( شکسپیر ))
امتحان کنید مرد را به عملش نه به حرفش.
(( افلاطون ))
ضرب المثل های کوتاه به دنبال تجربه های طولانی بدست آمده اند
(( سر وانتس ))
یا ، راهی پیدا می کنم یا آن را پدید می آورم
(( پرمودبترا ))
در نبرد بین روزهای سخت و انسانهای سخت
این انسانهای سخت هستند که می مانند
نه روزهای سخت
شادی خود را به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکن تا همیشه از آن برخوردار باشی
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود ، اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی نامیدند
بطلیموس، جغرافیادان یونانی که قبل از میلاد میزیسته، از این شهر به نام «ماندگار» نام برده و آن را یکی از آبادترین شهرها در تاریخ میخواند. در روایات باستانی ارامنه آمدهاست که حضرت نوح(ع) در مرند مدفون شده و کلمه? مرند از یک فعل لغت ارمنی به معنای تدفین اشتقاق یافتهاست.[1]
ولی ارامنه? امروزی را اعتقاد بر این است که نوح(ع) بعد از طوفان در نخجوان فرود آمد و در این شهر نیز مدفون شد و قبر همسرش هم در مرند واقع شدهاست.[2]
مطابق نوشتههای تورات، مادر حضرت نوح(ع) در مسجد بازار مرند مدفون است. برخی نیز بنای شهر مرند را به امر دختر ترسائی به نام «ماریا» میدانند و بنای اولیه? مسجد جامع فعلی مرند را نیز، کلیسایی میشمارند که وی بنا کردهاست و نام مرند را هم برگرفته از نام ماریا با اندکی تغییر میدانند.[3] در روایت دیگری وجه تسمیه شهر مرند را تغییر یافته کلمه «مادوند» و «مارند» یعنی محل زندگی مادها ذکر کردهاند.[4]
یر اساس اسناد اورارتویی، سابقه? شهرنشینی در مرند تا اواسط هزاره? سوم قبل از میلاد میرسد، در حالی که در تپههای باستانی «گرگر»، ظروف سفالی و ابزارهایی از هزاره? پنجم قبل از میلاد دیده شدهاست. همچنین در تپه? خاکستری (قلعه? مرند) نیز آثاری از هزاره? چهارم قبل از میلاد به دست آمدهاست. «ولادیمیر مینورسکی» با استفاده از نظر باستانشناسان، این قلعه? خاکی فروریخته را از سلسله قلاع خاکی اورارتویی میداند.
آنچه از مدارک و نظرات باستانشناسان و مورخین به دست میآید، این است که شهر مرند در روزگار پادشاهی مادها از رونق بسیاری برخوردار بوده و به دلیل اهمیت خاصی که در ایالت آذربایجان داشته، همواره مورد توجه حکومت مرکزی بودهاست. همچنین در دایرةالمعارف اسلامی آمدهاست که مرند مرکز حکومت اقوامی مهم در دوره? «کلده» و «آشور» بودهاست.[5]
آنچه که از مدارک تاریخی بر میآید، فتح آذربایجان به دست اعراب در سالهای 18 تا 22 هجری قمری صورت گرفتهاست، اما مورخین اسلامی از مرند برای نخستین بار در سال 160 هجری نام بردهاند. بنا به نوشته? بلاذری، مرند در هنگام فتح آذربایجان، قریه? کوچکی بود که «ابوالبیعت حلبس» به آبادی آنجا همت گماشت و پس از او پسرش محمد در سال 200 هجری، حاکم مرند شد و برای توسعه? شهر کوشش بسیار کرد. این مرد فرهنگ دوست، دلیر و شجاع بود و بنا به نوشته? طبری، او شعرهایی به زبان فارسی آذری داشته که در آذربایجان معروف بودهاست.
در روزگار قیام بابک خرمدین به سال 201 هجری، شهر مرند سالها یکی از مناطق تحت نفوذ وی بودهاست. چند سلسله? مهم و محلی در این زمان بر مرند حکومت میراندهاند که از جمله? آنها «سالاریان»، «روادیان» و «شدادیان» را میتوان نام برد. در اواخر قرن چهارم هجری، در کتابهای «حدودالعالم» و «صورةالارض»، از مرند به عنوان شهری آباد یاد شدهاست و ابوعبدالله مقدسی نیز مرند را شهری مستحکم نامیده و حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشتهاست: «مرند شهر بزرگی است که دور بارویش 800 گام است و باغهای پرمیوه دارد. بالاخره شاردن، سیاح فرانسوی مینویسد: «مرند شهر خوبی است و دارای 2500 باب خانه و باغچه میباشد و بوستانهایش بیشتر از عمارت و آبادی است». همچنین بسیاری از مورخین اسلامی از جمله ابن حوقل بغدادی، یاقوت حموی، حمدالله مستوفی قزوینی، ابراهیم اصطخری، الفداء قزوینی، ناصر خسرو قبادیانی، ابن واضح یعقوبی، یحیی بلاذری و ابن خرداذیه، همگی در کتب خود از مرند یاد کرده و آن را توصیف کردهاند.
در سال 602 هجری قمری، مرند در یک یورش سهمگین توسط ارمنیان به ویرانی کشیده شد و در سال 622، «سلطان جلالالدین خوارزمشاه» در مرند استقرار یافت.
در دوره? ایلخانان بر رونق و آبادی مرند افزوده شد. به طوری که بنای کاروانسرای آیراندیبی و قلعه? هلاکو در شمال مرند نیز از بناهای اواخر دوره? ایلخانی، یعنی زمان ابوسعید بهادرخان به سال 731 است که کتیبه? محراب مسجد جامع مرند نیز شاهد این مدعاست.
مرند در زمان حکومت امرای محلی قراقویونلوها، محل پیکارهای مختلفی واقع گردید. در سال 807 هجری، مرند به دست سپاهیان «میرزا ابوبکر کرد» غارت گردید. قرایوسف در سال 809، پس از جنگ با ابوبکر در مرند، زمستان را اتراق کرد. در سال 837، شهر مرند پس از نبردی طولانی بین آققویونلوها و تیموریان به دست آق قویونلوها فتح گردید. جهانشاه میرزا قرایوسف، هنگام جنگ با برادر خود -اسکندر میرزا- در مرند اقامت گزید. در دوره? صفویه، هنگام جنگ بین شاه تهماسب صفوی با عثمانیان، مرند مرکز فرماندهی سپاه ایران بود. در سال 1011 هجری، شاه عباس صفوی حکومت مرند را به جمشید سلطان دنبلی سپرد. در سال 1014 تا 1016 در هنگام جنگ بین صفویه و عثمانیان، شاه عباس مدتی در مرند مستقر شد. در بین سالهای 1045 و 1135 هجری، شهر مرند در جنگهای بین ایران و عثمانی مورد تعرض و قتل و غارت قرار گرفت. در زمان ضعف دولت صفویه و حکومت نادرشاه افشار، شهر مرند به دست حکام خاندان دنبلی اداره میشد. در دوره? زندیه، کریم خان زند در سال 1205 هجری توانست آذربایجان، از جمله مرند را از دست حکام محلی درآورد. در دوره? قاجاریه نیز حسین خان دنبلی حاکم مرند و خوی از فتحعلی شاه قاجار پذیرائی کرد. در زمان عقد معاهده? ترکمانچای به سال 1243، نماینده? عباس میرزا با «پاسکویچ»، فرمانده? روسی در مرند ملاقات کرد. در دوره? مشروطیت، سردار ملی سالها در مرند با «میرزا حسین خان یکانی» و «رضاقلی سرتیپ یکانی» فرزند «زال خان» روابط نزدیک داشتهاست. از دیگر مجاهدین آزادی خواه دوره? مشروطیت در مرند از اشخاص زیر میتوان نام برد: «میرزا عیسی حکیمزاده»، «اسماعیل یکانی»، «نورالله یکانی»، «حبیبالله شاملوی مرندی»، «حاج ابراهیم ذوالفقارزاده»، محمدولی صراف»، «حاج حسین صراف»، میرزا محمود»، برادران «میرزا صابر مرندی» معروف به مکافات، صاحب روزنامه? مکافات به سال 1327 هجری در خوی، «حاج جلال مرندی»، «محسن خان»، «مصطفی خان اسفندیاری»، «حاج ملاعباس واعظ قرهآغاجی»، «حاج علیاکبر صدیقی»، «میرزا کریمزاده» و «میرزا نصیر رئیسالسادات» و پسرش «میرزا احمد رئیسالسادات».[6]
شهرستان مرند از شهرهای کشکسرای، یامچی، زنوز ، بناب جدید ومرند تشکیل شده و دارای 2 بخش میباشد که بخش مرکزی از دهستانهای بناب، دولت آباد، میشو شمالی، کشکسرای، زنوزق، هرزندات شرقی و هرزندات غربی و بخش یامچی از دهستانهای ذوالبین و یکانات تشکیل شدهاست
عناوین یادداشتهای وبلاگ